نشست بررسی عملکرد استکبار و صهیونیسم در ایران و جهان از سلسه نشست های ماهانه موسسه نور قدس جوان فردا پنج شنبه سیزدهم آبان ماه مصادف با روز ملی مبارزه با استکبار برگزار می گردد.
سخنران این نشست استاد کریم پور کارشناس مسائل خاورمیانه و از ساعت 15 الی 17 می باشد. علاقمندان جهت شرکت در این نشست می توانند به مجتمع فرهنگی هنری اسوه واقع در خیابان انقلاب نبش خیابان بهار جنب بانک تجارت مراجعه نمایند.
یاد آوری می شود این نشست ها با همکاری فرهنگ سرای انقلاب، بنیاد فرهنگی روایت، جمعیت دفاع از ملت فلسطین و موسسه نور قدس جوان برگزار می شود.
علاقمندان جهت اطلاعات بیشتر می توانند با شماره تلفن 1732621-0936 تماس حاصل نمایند.
و در جایی دیگر میفرمایند: جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت.
شهدا و رزمندگان ما نیز با الهام از امام خمینی، همیشه به دنبال آزادی قدس شریف بودند بطوری که در سال 61 گروهی از لشکر 27 محمد رسول الله(ص) عازم لبنان می شود. و یا نام آخرین عملیات آزادسازی خرمشهر را "الی بیت المقدس" نام گذاری می کنند. به همین منظور در نظر است همزمان با آغاز جنگ تحمیلی نشستی با عنوان شهدا و آرمان رهایی قدس برگزار گردد.
این نشست روز 5شنبه 8 مهرماه 89 از ساعت 15 با حضور راوی ارزشمند آقای احمد شهیدی در مجتمع فرهنگی هنری اسوه واقع در خیابان انقلاب، نبش خیابان بهار برگزار می گردد.
گفتنی است این نشست با همکاری فرهنگسرای انقلاب، بنیاد فرهنگی روایت فتح، جمعیت دفاع از ملت فلسطین و موسسه نور قدس جوان برگزارر می شود.
علاقه مندان جهت اطلاعات بیشتر می توانند با شماره 09361732621 تماس حاصل نمایند.
رژیم صهیونیستی در اقدامی وحشیانه کشتی "آزادی" که حامل کمک های بشردوستانه برای مردم غزه بود را هدف قرار داد که در نتیجه آن تاکنون 33 فعال صلح کشته و زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری مهر، شبکه تلویزیونی الجزیره در خبری فوری اعلام کرد که بالگردهای رژیم صهیونیستی نیمه های شب گذشته به کاروان کشتیهای آزادی برای رفع محاصره غزه حمله کردند. در این حمله دستکم 3 نفر کشته و 30 تن دیگر زخمی شدند.
این حمله پس از آن صورت گرفت که کاروان آزادی به 50 مایلی ساحل غزه نزدیک شده بود. کشتیهای صهیونیستی با پرچم های سفید در آب های بین المللی کاروان آزادی را محاصره کردند و با بالگردهای خود آن را هدف قرار دادند.
در پی این حمله مقامات بلندپایه ترکیه نشست اضطراری تشکیل داده است. مردم ترکیه نیز در اعتراض به این اقدام وحشیانه رژیم صهیونیستی در مقابل کنسولگری این رژیم در استانبول تجمع کردند.
جنبش حماس نیز اقدام غیرانسانی و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی را محکوم کرده است.
..................................................................................................................................
پ.ن1: گرچه دیر به درج این مطلب در وبلاگ کردم، ولی نمی تونستم ننویسم
پ.ن2: مدتی بود که خیلی دستم به نوشتن نمی رفت، گرچه موضوعی هم برای نوشتن پیدا نمی کردم
تصمیم داشتم بعد از یه سری مطالب حاشیه ای و شخصی و سفرنامه ای یکم مطالب علمی بنویسم تا جیگرم حال بیاد، اما در یه جلسه دوستانمون به مطلبی برخورد کردم که احساس کردم بد نباشه اون رو عنوان کنم.
دنبال انتخاب یه اسم برای نشریه بودیم، برای شماره قبلش، یه اسم عربی معمولی انتخاب کرده بودند، قرار شد یه اسم زیباتر انتخاب کنیم، دوباره یه اسم عربی پیشنهاد شد، یکی از دوستان مطلبی را از آقا نقل کردند که باعث شد دیگه بچه ها بیخیال اسم عربی باشند، بدین مظمون که: ما نشریه ای داشتیم به نام... (اسمش الان یادم نیست) آقا در بازدید از غرفه ما گفتند مگه مطالب این نشریه به زبان عربی و برای اعراب است!! که اسم عربی انتخاب کردید؟ چون معنای اون اسم زیبا بود، تصمیم میگیرن که معنای فارسیش رو انتخاب کنند.
رونوشت: به تمامی گروهها و صاحبان نشریات که اسم عربی انتخاب کردند.
جای همه دوستان صهیون پژوه بویژه وبلاگ نویسان خالی از 28 بهمن 88 تا 5 اسفند 88 برای شرکت در همایش حق مقاومت لبنان بودیم. متاسفانه مسئولین با ذهنیت همایش پارسال که از اکثر کشورهای جهان شرکت کرده بودند، و بصورت نمایشگاهی هم بود، شرکت کردند، در صورتی که همایش امسال توسط یکی از ان جی او هایی که پارسال شرکت کرده بود برگزار شد، و فقط یه همایش و گفتگو سه روزه بود، و تنها هیئت ایرانی با ذوق و شوق تمام اقدام به برپایی نمایشگاه در لابی سالن همایش کرد.
ما که با قرض و جیب شخصی شرکت کردیم، با دیدن اوضاع تصمیم گرفتیم سفرمون تبدیل به یه سفر زیارتی، سیاحتی کنیم، تا حداقل یه شناخت خوبی از لبنان بدست بیاریم.
این رو هم خدمت دوستان با سابقه بگم که معمولا اون محیط های ناجور لبنان مخصوصا کنار بعضی از قسمت های سواحل لبنان برای فصل تابستان که هوا شدیدا شرجی هست، و توریست های زیادی هم داره، هستش و گرنه در این موقع سال محیط لبنان، نهایتا مثل وسط شهر ها بود.
هتل ساحه محل اقامت ما
بارگاه مقام شیث نبی (علیه السلام)
مقام شیث نبی میگن قد حضرت شیث خیلی بلند بوده یا شاید اون موقع بزرگ می ساختن؟!
بارگاه خوله دختر امام حسین(علیه السلام)
میگن کاروان از این قسمت نیز عبور کرده و یکی از دخترهای امام حسین در این جا شهید می شوند
ضریح مطهر امام زاده خوله
میگن این درخت را حضرت زینت (س) کنار قبر خوله ساخته که در دو تصویر بالاتر سر درخت بین دو مناره مشخص است.
بارگاه شهید سید عباس موسوی
مقبره سید عباس موسوی، موقعی که ما رفتیم در آن بسته بود.
ماشینی که سید عباس موسوی در داخل آن شهید شدند
کاخ نرون یه چیزی شبیه تخت جمشید ما منتهی خارجی ها به تاراج نبردنش
اینم یه سر ستون زیبا از کاخ نرون
میگن این تانک رو حزب الله به عنوان غنیمت از اسرائیل گرفته، که نشانه ابهت حزب الله هستش
و بعد اسرائیل بارها تلاش کردند این تانک رو در مسیر بعبک که فاصله زیادی با مرز اسرائیل داره منفجر کنن
اما موفق نشدند و حزب الله به عنوان نشان دادن قدرت خود آن را در یکی از میادین قرار داده.
اینم صخره معروف و زیبای شهر روشه که به صخره مرگ یا عشاق هم معرف هستش
که به خاطر ناکامی در رسیدن به معشوقشون از بالای این صخره اقدام به خودکشی می کردند.
میگن برای اولین بار دختری به نام روشه پس از ناکامی در عشقش خود رااز بالای آن به دریا پرت میکند
همچنین نقله پس از مرگ یک خواننده مصری یکی از هواداران او خود را از بالای صخره معروف به اب پرت کرده و خودکشی می کند.
حتی ما شنیدیم به خاطر یک خواننده در یک روز صد نفر خودکشی کردند. شاید همین خواننده مصری بوده!
خیابان های بیروت همون محله روشه کنار صخره روشه برای اینکه فکر بد نکنی
ساندویج های خوشمزه لبنانی، بعضی وقتها 3 غذا انتخاب می کردیم در یک ساندویج از هر سه مدل میریخت.
مخلفاتش مثل کاهو، خیارشور هم همینطور حدود ده مدل داشت که 3 - 4 مدلش رو انتخاب می کردیم
ساندویجی ها بیشتر در ردیف جلو و مخلفات بیشتر در ردیف عقب هستن.
این هم انواع پنیر های لبنانی که برامون خیلی جالب بود.
پناهیان!!!
خط اول مبارزه با صهیونیسم، صادر کننده تفکر انقلاب به لبنان
امسال بواسطه یکی از دوستان متوجه شدم حجت الاسلام و المسلمین پناهیان شب ها ساعت 10:30 دقیقه در دانشگاه هنر صحبت می کنه، و صحبتش هم بیشتر مخصوص هنرمند هاست... شب دوم محرم برای اولین بار که رفتم چنان جذب شدم که هر شب شرکت میکردم، گرچه سالهای سال قبل حتی قبل از اینکه پناهیان اینقدر رسانه ای بشه در جلساتش در مسجد حضرت زینب(س) شرکت می کردم ولی انصافا همون طور که دوستم گفته بود صحبت این جلسش با جلسات دیگرش خیلی فرق داشت...
بگذریم، شب ششم محرم بود پناهیان در وسط صحبت هاش مطالبی رو بیان کرد، که واقعا خشکم زد، مات و مبهوت موندم، پناهیِان!!!
قبلا طی مطلبی درباره نحوه تشکیل حزب الله نوشته بودم، که هنگامی سوریه از حاج احمد متوسلیان و یارانش به لبنان برای مبارزه جلوگیری می کنند، به دستور امام خمینی بجای مشارکت مستقیم در عملیات نظامی تعدادی از مربیان آموزش نظامی و عقیدتی به لبنان اعزام می شوند.
آری آقای پناهیان جزو مربیان عقیدتی بوده که به لبنان رفته بود...
حال چند تا جمله از صحبت های دیگر پناهیان در این زمینه، البته نقل به مضمون:
* اون ابتدا که رفته بودیم لبنان در ورزش صبحگاهی رزمندگان لبنانی من شعرهای پر شور دفاع مقدس رو به عربی ترجمه می کردم و اونجا می خوندم، چند وقت پیش با دوستان دانشجو که رفته بودم لبنان، به بعضی از این لبنانی ها گفتم فلان شعر رو شنیدی؟ گفت: بله از شعر های قدیمیه گفتم: بله... (این یه تیکه رو با همون سبک حاجی اقای پناهیان بخونید...)
* یک بار سید عباس نشسته بود پای یکی از فیلم های مستندی که ما از دفاع مقدس خودمان برایشان برده بودیم و پخش می کردیم. بچه های لبنانی عاشق مستندهای دفاع مقدس ما بودند. این فیلم که از عملیات رمضان تهیه شده بود در اخبار ایران پخش شده بود و به همراه فیلم های مستند چند خبر دیگر جمع آوری شده و برای آن ها پخش می شد. در بخشی از این مستند، آرپی جی زن ها تانک ها را می زدند و فکر می کنم در همان فیلم یکی از آن ها به شهادت رسید.
صبح فردای آن روز، سید عباس موسوی که رسته اش تک تیرانداز بود، گفت به من آرپی جی بدهید، من می خواهم از این به بعد در رسته آرپی جی زن ها باشم.
ما به ایشان گفتیم که شما هیکلت کمی بزرگ است و برایت سخت است که با آر پی جی بدوی و تمرین کنی و بهتر است که همان سلاح سبک تک تیرانداز را داشته باشی. اما می گفت نه من باید آرپی جی زن باشم و از آن به بعد آرپی چی می گرفت و در تمرینات شرکت می کرد.
از ایشان می پرسیدیم که چرا می خواهی آرپی جی زن باشی؟
می گفت آرپی جی زن را تانک می زند، اما تک تیرانداز را تک تیرانداز می زند. من می خواهم در لحظه شهادتم این قدر وجودم برای دشمن مهم باشد که مرا با گلوله تانک بزند و چیزی از من باقی نماند.
فکر می کنید سید عباس موسوی بعد از این که فرمانده حزب الله شد و در منطقه قدرتی شدند، چگونه به شهادت رسید؟ از هواپیما با موشک ماشینش را هدف قرار دادند و در ماشینش پودر شد و چیزی از او باقی نماند.
ادامه دارد...
بعضی از دوستان حامی مقاومت وقتی میخوان شروع به وبلاگ نویسی کنند، نمی دونند باید چی کار کنند، چی بنویسند، یا گاهی فکر می کنند چون دست به قلمشون خوب نیست، پس نمی توانند وبلاگنویسی کنند، برای همین تصمیم گرفتم مختصری درباره شروع وبلاگ نویسی بیان کنم که چطور باید وبلاگ نویسی رو شروع کرد:
در مرحله اول می توان اینگونه شروع کرد:
1- می توان یک خبر خیلی جالب که از شنیدنش لذت بردید رو بنویسید و بهش یه حاشیه دو خطی بزنید.
2- مطلب علمی یا تحلیلی که در سایت یا وبلاگ دیگران خواندید و توجه تان را جلب کرده البته با ذکر منبع.
3- خلاصه ای از مطالبی که در یه نشست آموزشی شنیدید رو بنویسید
4- گاهی می توانید دو بیت شعر یا یک سخن زیبا از بزرگان بنویسید.
5- گاهی می توان دو تا عکس معنا دار گذاشت.
در مرحله دوم که مطمئنا سطح علمی تان تا حدی بالاتر رفته می توان اینگونه عمل کرد
1- نوشتن یک مقاله یا تحلیل از مجموعه چند مقاله یا تحلیل
2- نوشتن خلاصه از کتابهایی که مطالعه کردید.
در اثر تکرار و انجام این کار کم کم دست به قلم شما بالاتر رفته و خودتون تصمیم بگیرید چه چیزی نیاز هست بیان کنید، یا در چه زمینه ای بنویسید موفق ترید.
یه مطلب دیگه ای که در بحث وبلاگ های حامی مقاومت باید به آن اشاره کرد بحث محتوایی و روند محتوایی وبلاگ می باشد.
وبلاگ ها به لحاظ روند محتوایی شامل موارد زیر می باشند:
1- بعضی ها به بحث های روز فلسطین علاقمند می باشند برای همین وبلاگشون حاوی اخبار و تحلیل های روز می باشد، مانند وبلاگ در جستجوی حقیقت
2- بعضی ها به معرفی شهدا و بزرگان می پردازند مثل وبلاگ القدس لنا
3- بعضی ها عاشق شهید خاصی هستند حتی وبلاگشون رو به نام شهدا یا بزرگانی همچون سید حسن نصرالله، عماد مغنیه نام گذاری می کنند مانند وبلاگ سیدعباس موسوی
4- بعضی از وبلاگ ها به مطالب علمی صهیونیسم شناسی می پردازند
5- بعضی ها از وبلاگ ها سعی می کنند با عکس که زبانی بین المللی است، بپردازند. مانند وبلاگ سیطره
6- بعضی ها دوست به نقد و اصلاح وضعیت گروهها و دیگران بپردازند مانند وبلاگ و سپاه محمد(ص) می آید
استراتژی سطل آب!
خلاصه نظرات وحید جلیلی
وحید جلیلی مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، سردبیر سابق مجله «سوره» و سردبیر نشریه «راه» است.
متن زیر خلاصه ای از پیشنهادات و نظرهای ایشون راجع به فعالیت هایی است که می بایست در زمینه فلسطین انجام دهیم:
غزّه پیش می آید از صفر شروع می کنیم، و چون می خواهیم هیجان خودمان را اقناع کنیم، میآییم دست به یک سری کارهایی می زنیم که باز اگر بخواهد تجربه دفعات پیش تکرار شود، دوباره افول خواهد کرد. 1سال دیگر، 6 ماه دیگر، 4 سال دیگر، دوباره یک ماجرای دیگر....
پس نکتهی اول این است که بدانیم که از صفر نمیخواهیم شروع کنیم. باید بدانیم که اولین کار و ابتدایی ترین کاری که باید انجام دهیم، اینست که یک آسیب شناسی از فضای 20 یا30 سال گذشته داشته باشیم؛ که چگونه است که آرمان فلسطین -که از همان روز شروع مبارزات امام در سال 41، طرح شده و تا اوج پیروزی انقلاب مطرح بوده.
دوپینگ جواب نمی دهد!
این حوزه اتّفاقاً حوزه ای است که همه می توانند در آن کار کنند. یکی از خرابکاریهای استراتژیکی که ما داشتیم، این بوده که چون به تکلیف همیشگی مان عمل نمی کنیم و یک سری کارهایی را که باید در طی زمان انجام دهیم، انجام نمی دهیم، می خواهیم دوپینگی عمل کنیم و دوپینگ جواب نمیدهد. و اگر دو سه بار هم دوپینگ برای کسی جواب بدهد بعد از آن، بُنیهی شما را آنقدر ضعیف می کند که یک نیروی ضعیف هم شما را شکست خواهد داد
اتلاف انرژی
ما میآییم مدلی را طراحی می کنیم که %99 مردم نمی توانند آن را انجام دهند. خب، اگر این حرکت یک حرکت مثلاً سمبلیک است و قرار است ما یک استفادهی «تبلیغاتی» از آن بکنیم، خب پس راهکارهایش کو؟! ابزارهایش کو؟! محملهایش کو؟! بعد شما میبینید که هزاران نفر-ساعت کار صورت میگیرد، کلّی هزینه داده میشود، یک هفته مثلاً آنجا میخوابند [درجریان تحصّن در فرودگاه ها]، چقدر نتیجه گیری میشود؟! در صورتی که طرف مقابل بخاطر اینکه سیستم تبلیغاتی و رسانهای خاص خودش را دارند، یک دهم ِ این هزینه میکنند و ده برابرش نتیجه میگیرند.
توسعه و تعمیق اطّلاعات
دو استراتژی اساسی برای کار فرهنگسازی برای مقاومت باید صورت بگیرد: یکی بحث گسترش و تعمیق «اطلاعات» ما نسبت به مسئله است. نسبت به تاریخ مبارزه اطلاعات ما به شدّت کم است. مثلاً به بنده، که سردبیر یک ماهنامهی فرهنگی ِحزباللهی در امالقرای جهان اسلام (ایران) هستم، اگر بگویند اسم پنج شهید فلسطینی را نام ببَِر، بلد نیستم!
اطلاعات ما راجع به محتوا خیلی کم است؛ اطلاعات تاریخی که اصلاً نداریم. سرزمین های1967 چی بوده؟ 1948چی بوده؟ جنگ 6روزه چه بود؟ جنگ رمضان چه بوده؟ خود حماس چه طوری شکل گرفته؟
گسترش ارتباطات
می گوییم اندیشه ما جهانیست. اندیشه جهانی باشد، مگر کفایت میکند؟!
ارتباطات خیلی ضعیف است. در ماجرای غزّه، دو تشکّل دانشجویی در جهان اسلام با هم بیانه مشترک ندادند! این عجیب نیست؟ مگر ما نمیگوییم مسئله، مسئلهی جهان اسلام است؟ یک دانشگاه در تهران با یک دانشگاه در آذربایجان یا در افغانستان؛ یک بیانیه مشترک داده نشد!
کمترین کار: پر کردن گسل ها
مثلاً همین بحثی که اخیراً مطرح شد که اینها سنّی اند، که بماند، وهابی اند که بماند، ناصبی اند! در حالی که طرّاح همین موشک های قسّام کسی به نام محمد نضال فرحات است و وصیت نامه اش در سایت حماس هم هست. در وصیت نامه اش که ده بند است، در بند دهم نوشته «اکنون زمان، زمانه مهدی است و من از امروز تا ظهور کند با او بیعت می کنم.» آقای فتحی شقاقی کلّی جمله راجع به امام حسین دارد. شعرای درجه اوّل فلسطین مثل سمیح القاسم و معین بسیسو راجع به امام حسین شعر دارند. یعنی ماجرایی را که شما می توانستید با کمترین هزینه طی زمان جا بیندازید، به خاطر خلائی که ایجاد کردید، مشکل ساز شد. با دو سه جمله وبلاگی موج درست می شود که یکی از فرماندهان حماس گفته: «همانطورکه یزید بر حسین پیروز شد ما هم بر اسرائیل پیروز خواهیم شد!!» عده ای انجمن حجّتیهای هم نشستهاند که به اشاره اربابهای انگلیسی شان به این دروغها ضریب بدهند.
ایده های ناب
تا دلتان بخواهد ما مرد ایده های انجام نشده ایم. شما هر جا بروید حاضرند ایده بدهند، ولی در عمل...؟ مثلاً این ایده ها، یادداشت ها مربوط به سال 79 -انتفاضه دوم- است:
باید نام بعضی شهدای فلسطین برسر زبان ها بیفتد، از شهدای دانشجو و دانش آموز و ...؛
باید شهرهای فلسطین، مثل رام الله، قدس، غزّه، الخلیل در ذهن ما پررنگ شود؛
کار های ترکیبی، مثلاً سالگرد انقلاب است، حوادث انقلاب و انتفاضه را با هم کار کنید؛
ارتباطات مستقیم با مراکز داخل فلسطین و با دانشگاه ها، مثلا فلان دانشگاه تهران با دانشگاه فنی غزه خواهرخواندگی اعلام کنند، از آنجا مادر فلان شهید برای دانشجویان مستقیم پیام بفرستد و...؛
کار ترکیبی شهدای بزرگ ضد اسرائیلی، چمران با عزالدین قسّام ، با امام موسی صدر، متوسلیان، عباس موسوی، فتحی شقاقی؛
از مسئولین بخواهید
بحث اساسی دیگر این است که قرار نیست همه ی این کارها را از صفر تا صدش را خودمان انجام دهیم. کار مهمی که جنبش دانشجویی، امروز می تواند انجام دهد مطالبه از بعضی سازمان هاست. شما ببینید، یک تشکیلاتی وجود دارد به نام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» با بودجه های میلیاردی. در اکثرکشورهای جهان هم این ها «رایزنی» دارند. پدر بچه ها باید در بیاید که مثلاً خودشان از صفر شروع بکنند و بگردند در سایت ها که email اساتید دانشگاه های مصر را به دست بیاورند. خب این سازمان فرهنگ و ارتباطات پس چه کار می کند؟! پس یک کار جدی که باید بشود مطالبه از دستگاه های مسئول است.
کارهای ابتکاری و زنجیره ای
کارهای ابتکاری به خصوص در زمان اوج بحران خیلی معنا دارد. بعضی پوسترهایی که بچه ها کار کرده بودند، کارهای قوی ای بودند و اندازه ی 10 تا بیانیه و مقاله حرف داشتند. مثلاً آقای میری در یکی از این پوسترها در پرچم عربستان به جای «لا اله اله الله ...» نوشته بود « رُحَماءُ علی الکفّار، اشدّاء بینهم»
بحران نیرو
سؤال: الآن این بحران ایجاد شده که همه دغدغه دارند و مایلند برای این کاروقت بگذارند. فردا که فروکش کرد همین آدم ها را نمی توان سرکار نگه داشت، به نظر شما باید چه کرد؟
جواب: خیلی نیازی نیست که سیاهی لشگر جمع کنید. همین شمایی که اینجاهستید، 4-5 نفر هم برای شروع بس است؛ کار درست وکیفی به دنبالش کمیت هم می آورد .
شما اگر می توانید، فضایی فراهم بکنید که بچه ها نتیجه اش را ببینند. جالب است، در یکی از این وبلاگ های غزّه ای نگاه می کردم، یکی از سوئد کامنت گذاشته بود که:« ببین اینجا چقدر آدم هست و... امّا متاسفانه مشکلمان سازماندهی است.» الآن در ایران و در همه جا مشکل همین است.
باید هزینه اش را بپردازند...
در همین جریان غزّه -خب مثلاً خیلی جالب است- که طرف بیاید کل 22روز جنگ را مقاله بنویسد علیه حماس و در دفاع از مبارک. مثلاً عبدالرحمن الراشد که سردبیر الشرق الاوسط است ومدیر شبکه العربیه؛ مقاله های الشرق الاوسط را نگاه کنید. یک معاونی دارد به نام طارق حمید که یک فحّاش به معنای واقعی است. از همان روز اول جنگ در مقاله هایش فحّاشی کرده به سید حسن نصرالله، به ایران، به حماس، رسماً! روزنامه النّهار همینطور، القبس همینطور. ما باید برای اینها پرونده بسازیم. باید برای آقای الراشد برنامه ریزی کنیم که تا سال دیگر آنقدر اذیت بشود و آنقدر آبرویش برود که دیگر کاملاً حذف بشود از فضای رسانه ای جهان عرب. باید برای اینها پروژه داشته باشیم. باید 200 تا مقاله علیه اش بنویسیم مثلاً. اینها عملی است.
باید برای اینها طراحی بشود. باید همه این ها را بشناسند. اگر این ارتباط ها برقرار شد، مثلاً اعلام می کنیم هر هفته یکی از خائنین به شهدای غزّه را معرّفی خواهیم کرد. لااقل در 20 دانشگاه اصلی جهان اسلام، در تهران، مصر، فلسطین، مراکش، هر هفته یکی از خائنین معرفی بشوند و پرونده شان رو بشود. یک تراکت در تیراژ ده هزار تا در دانشگاه پخش بشود. مثلاً خائن شماره یک: عبدالرحمن الراشد، خائن شماره دو: حسنی مبارک، خائن شماره سه: العُتیبی (نویسنده فلان جا).
استراتژی سطل آب
امام استراتژی اش چه بود؟ می گفت هر کسی یک سطل آب بریزد. شما باید این استراتژی را منتقل کنید. هر مسلمانی در هفته نیم ساعت برای فلسطین وقت بگذارد. هر کس، هر توانی که دارد. از یک بچه پنج ساله ، شما باید طرح برایش داشته باشید، که مثلا بیا برای غزه نقاشی بکش، تا وزیر ارشادش، تا کارگردان سینما، تا ...
همین استراتژی سطل آب. امام خیلی جملهی استراتژیک حکیمانه ای گفته اند؛ با همین یک جمله، هم دشمن را تحقیر کرده اند، هم روش داده اند، هم مزیت نسبی مسلمان ها را یادآوری کرده اند و قدرت مسلمان ها را بهشان نشان داده اند.
هر کسی کار خودش...
مثلاً من یک معلم دبستان هستم در سودان، چه کار می توانم برای حمایت از غزه بکنم؟ باید برای او هم طرح داشته باشید. مثلاً تو برو برای بچه های کلاست مسابقه نقاشی غزه برگزار کن؛ تو هم در مالزی این کار را بکن، تو هم در فیلیپین، تو هم در کانادا.
از این گرفته تا این که برای دانشجوی زبان اسپانیولی هم طرح داشته باشیم که تو هم این کارها را می توانی بکنی: یک وبلاگ اسپانیولی این طوری بزن، این ها را بگذار روش، برو توی این وبلاگ های اسپانیولی کامنت بگذار و... ولی متأسفانه همه میخواهند یک کار خیلی گنده ی عظیمی بکنند؛ هیچ کس آن کار را هم نمی کند! یک کاری می خواهیم بکنیم که کارستان باشد.
استفاده از قابلیت ها
شما باید بروید اطّلاعات جمع کنید. مثلاً ترکیه در ماجرای غزه، خیلی از خودش قابلیت نشان داد. چهار تا دانشجو که ترکی بلدند، بسم الله! یک سری توان ها را ما باید به دست بیاوریم. ترک ها بروند متمرکز بشوند، روی ترکیه، روی آذربایجان کار کنند. آنهایی که انگلیسی بلدند، بروند در وبلاگ های انگلیسیزبان مسلمان های دنیا کار کنند.
تجلیل
بعضی موقع ها شاید شما بتوانید یک لیستی فراهم کنید از مثلاً روشنفکرها و رسانههایی که در کشور های مختلف اسلامی در ماجرای غزه عملکرد خوبی داشته اند. بروید از کلّ این ها تجلیل کنید. این ها خودش فضاسازی می کند. در لبنان، این آقای طلال سلمان، یک نفره ایستاده و در مقابل همهی رسانه های مشهور جهان عرب شمشیر می زند. یکی این و یکی فهمی هویدی که مواضع نزدیک به حماس و حزب الله دارد. یک «دستت درد نکند» به این ها بگویید. به آقای طلال سلمان بگویید ما مثلاً یک «هفتهی طلال سلمان» در دانشگاهمان برگزار کردیم؛ چند تا از مقاله هایت را به مردم دادیم، عکست را زدیم همه دیدند، یک نفر از بچه های حزب الله لبنان را آوردیم سخنرانی کرد درباره ی تو -حتی نمی گویم دعوتش کنید که برایتان خرج داشته باشد.
حرکت تاوان
در پیام دوم آقا هم آمده بود که سرنوشت خائن باید مثل سرنوشت یهود بنیقریظه باشد؛ که همه شان را گردن زدند. یعنی فضایی ایجاد کنیم که نفرت از این ها، به این حد برسد. حتی اگر حذف سیاسی و فیزیکی هم نشدند، در جهان اسلام واقعاً به این حد برسند.
باید تاوان ایجاد بشود. خانم شیرین عبادی باید تاوان برایش ایجاد بشود. خود دفتر تحکیم هم همین طور. آن مقاله نویس اسرائیلی، بیانیه نوشته، که آنهایی که می گویند باید هر دو طرف را محکوم کرد، از قاتلین اسرائیلی هم پست ترند (آن اسرائیلی هم لجش گرفته از دفتر تحکیمی ها!). شما اصلاً یک جشنوارهی طنز برگزار کنید، فقط برای همین یک بیانیهی دفتر تحکیم. یک جشنوارهی پوستر برگزار کنید. بیانیههای تشکّل های دانشجویی اروپا را بگذارید کنار همین ها.
تحریم محصولات اسرائیلی
شما می گویی نستله، دانشجوهای صنایع غذایی، بیایند بگویند ما یک چیزی می سازیم که همهی خواص آن را داشته باشد. اسراییلی هم نباشد. بابا ما انرژی اتمیش را ساختیم، این را چه طور نمیتوانیم بسازیم؟! خب این ها مسخره است دیگر! حتی موبایلش. این هم موضوع خوبی است: خودکفایی از صنایعی که به صهیونیسم وابسته اند. همین را جشنواره کنید. فراخوان بدهید، به بحث بگذارید. هر کس در رشته ی خودش پیشنهاد کند. بنده رشته ام شیمی است، می روم یک چیزی اختراع می کنم که مثلاً بمب فسفری را خنثی کند. یا مثلاً یک دفعه اعلام بشود دویست تا پایان نامه ی دانشجویی در دانشکده های فنی و پزشکی و علوم انسانی ایران برای پاسخگویی به نیازهای واقعی ای که در بحران غزه رو شد، دارد انجام می شود یا عناوینش تصویب شده. خود این ها الگو می دهد. خبرش بلافاصله گسترش پیدا می کند. پرستیوی، العالم، بیایند گزارش بگیرند.
لینک های مرتبط
متن کامل نظرات و پیشنهادات وحید جلیلی قسمت اول
متن کامل نظرات و پیشنهادات وحید جلیلی قسمت دوم
سلام
از آنجا که قراره هر مطلبی که می نویسم یه سرش فلسطین یا صهیونیسم باشه،
برای همین فقط تونستم حدیث زیر رو پیدا کنم:
در روایتی در صحیح مسلم به نقل از طارق بن شهاب آمده است: جمعی از یهود به خلیفه دوم گفتند: اگر بر ما قوم یهود چنین آیهای نازل میشد (الیوم اکملت لکم دینکم و اتتمت علیکم نعمتی) و ما می دانستیم که در چه روزی نازل شده است، حتما آن روز را عید قرار میدادیم.
ده هزار روز
از غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه)
مسافر شهر زیتون گذشت و از گرد راهشان خبری برایمان نیامد.
حاج احمد مردی که اینک ده هزارمین روز بی نشانی اش فرا رسیده است زنده است
زنده است
نه فقط به خاطر اخباری که هر از چند گاهی از زنده بودنش حکایت دارد
و نه به خاطر جستجوهای دست وپا شکسته ای که تاکنون انجام شده برای یافتنش
حاج احمد زنده است
متولد محله امامزاده سیداسماعیل خیابان مولوی تهران
و دانش آموخته دانشگاه علم وصنعت
کاک احمد کردستان و حاج احمد جبهه های جنوب
و فرمانده سپاه محمد برای مبارزه با اسرائیل زنده است.
زنده است
به خاطر اینکه این مرد 57 ساله اینک پس از 28 سال بی نشانی در دلهای ماست
وقلبمان برای او می تبد
برای او که منتظر بود
منتظر کسی که اینک چهارصد و شانزده هزار ودویست وچهارده روز از غیبتش می گذرد
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم فک کل اسیر
منبع وبلاگ سردار بی نشان